ارتباط با یک فضا براي همه جز معمار و مهندسان فضا از وقتی آغاز میشود که ساخت فضا تمام شده ، پيمانكار آب جارو كرده ، مسئولين افتتاحش كرده ، همه افراد با ربط و بي ربط به پروژه عكس يادگاري ميگيرند و پزِ زحمت نكشيده رو ميدهند. ( البته منهاي زحمت تهديد هاي روزنامه پسند كه مثلا مسئولي كه اصلا قرارداد فلان پروژه به دستان توانايش ربطي پيدا نميكند . اجازه ورودش به كارگاه بخاطر احترام به مسئول ديگري است ، مصاحبه مي كند و مشاور و پيمانكاري را كه زندگي خود را وقف پروژه كرده اند و ريالي پول نگرفته اند را تهديد به … مي كند. )
برای من و همکارانم، پروژه ها و طرحها از خیلی وقت پیشتر آغاز میشوند. از همان وقتی کارفرما مناقصه طراحي را برگزار ميكند. از همان وقتي كه در مناقصه برنده ميشويم يا از طريق ترك تشريفات پروژه اي به ما ارجاع ميشود. از عقد قرارداد تا تحويل پروژه به بهره بردار حداقل 2 الی 3 سال و معمول ٦ تا ٧ سال طول میکشد. در این مدت مهندسین طراح و ناظر و مجري با پروژه و با خودشان درگیرند. برای حل کردن مسائل مختلف جان بر كف گرفته ، سوار بر هواپيماهای قبل از برجام شده ، از روی پلههایی که فقط اسمش پله است و بیشتر به سرسره میماند و ميلگرد هايي كه چون مينهاي خنثي نشده در جاي جاي كارگاه كار گذاشته شده ، طبقات را بالا و پایین میروند. مذاكرات تصحيح صورت وضعيتها هم كه ، كم از مذاكرات ٥+١ ندارد.

طراحي و ساختن یک پروژه مثل بزرگ کردن یک كودك میماند. از همان وقتی که تقریبا هیچ است تا وقتی که قد میکشد و میبالد و سری بین سرها در میآورد .
بعد درست وقتی که گرد و خاک فرو مینشیند و كودكمان بالغ شد ، معمار و سایر مهندسین باید دفتر و دستکشان را جمع کنند و از ساختمانی که دیگر بهش نمیشود گفت کارگاه، بروند تا بهره بردار با سلام و صلوات روی سنگهای تمیز پا بگذارند و از همه چیز ایراد بگیرند.
بعد از بهره برداري هم که دیگر این مهندسین بیچاره حتی نمیتوانند در لابی و ورودی تردد کنند. نهایت نصیبشان این است که عكس پروژه را به بقیه نشان بدهند که ما اینجا را طراحی کردیم . چقدر زحمت كشيديم و بهش افتخار ميكنيم . همین و بس.
برای همین معمار ، مهندس باید به پروژه ای که دارند ميكشند ، میسازند، دل نبندند. حواسشان باشد. آنها مسافرند و پروژه میماند. کسان دیگری آن را صاحب میشوند.

با این همه اگر چون دوران شباب ، احساساتي باشند و در این مدت عاشق دلخسته پروژه اي شده باشند، کارشان زار است. مثل همه رمانهاي عاشقي ، سهمشان ایستادن پشت دیوار و زل زدن به پنجرههاست. تا کی معشوقی که نامش پروژه است دلش به رحم بیاید و نیمنگاهی به آنها بیندازد. وقتي دانشجو بوديم ، هنگام بازديد از مسجد شاه اصفهان ، استادمان گفت اين بنا توسط استاد علي اكبر اصفهانی ساخته شده و ايشان آنقدر خاضع بودند كه نامشان را فقط بر روي يك كاشی حك كرده اند با اين مضمون ” كار حقير فقير سراپا تقصير ….”. ما معماران عصر جديد خضوعمان بيشتر شده ، يا بهتر بگوييم بيشترش كرده اند برامون. هيچ اثري از نام ما بر پروژه ها نيست . ولي تا دلتان بخواهد نام مديركل ، و معاون مدير كل و معاون وزير و وزير و… در پروژه ها هست. روزگاري است و سهم ما از دنياي مدرن.
این نوشته درد و دلی بود از یک معمار و شاید مرثیه ای که در پایان پروژه استادیوم پارس شیراز و آنچه که بر ما گذشت از دل بر قلم جاری شد.( عکس اول همان استادیوم پارس شیراز است و عکس دوم ساختمان فن آوری و نوآوری نوفل لوشاتو که اتفاقا درش همیشه و البته فعلا به روی ما باز است.
مهندسين مشاور اروين معماري پارس
پيمان رزمجو بهار 1397